سه سال و چهارماهگی
کنجدای من سه سال و چهارماهگی تون مبارررررررک در این ماه ، ماه مدرسه ، نمیدونید چه با من کردید همچنان آریسا صبح ها با گریه از خونه میاد بیرون و میگه نریم مهد کودک ، دیگه نمیدونم چیکار کنم ، کلی وقت و هزینه برای مشاوره و حل مشکل اضطراب جدایی از مادر براش صرف کردم ، کلی کتاب خریدم و مطالعه کردم اما فایده نداشت . مدیرتون میگه نگران نباش بچه های باهوش معمولا دیر اعتماد میکنند و من فقط به همین دلخوشم وگرنه بچه های دیگه را که میبینم چقدر اشتیاق دارن و خوشحال میدون میرن توی مهد پیش خودم فکر میکنم نکنه من یه جای کار ، اشتباه کردم ؟؟؟ نکنه تقصیر منه ؟؟؟ نکنه من کوتاهی میکنم ؟؟؟ و هزاران فکر دیگه .......... پارسا م...
نویسنده :
مامان ندا
10:47